رویاهای من

با تو سخن می گویم...

رویاهای من

با تو سخن می گویم...

استامت یک زن


این روزها در دنیای عجیبی گیر افتاده ام.

خدایا

مگر یک زن چقدر استامت دارد

خاطرات کودکی ام


سلام



انگار این روزگار قسم خورده همه عزیزان را از من بگیرد. در غم بیماری مادر بزرگم تنها بازمانده خاطرات کودکی امٰ چند روز سکوت دارم.

زود رنج شدم

سلام به همه خوبان


مدتیه خیلی زود رنج شدم. خیلی سعی کردم آروم باشم و سخت نگیرم. تو این هفته دوبار زدم به جاده. اونم نیمه شب. دیگه جاده چالوس رو چشم بسته می رم و میام. تنها جایی که در ایران ازش خاطره ای ندارم. بنابراین هرگز ازش خاطره نمی سازم تا در ذهنم خراب نشه. خلاصه دیشب خیلی با تنهائیم  حال کردم. (کوچه بازاری حرف زدن بد نیست ها!!)

موسیقی ملایم و تونلهای جاده چالوس و چشم بسته رانندگی کردن هنره!



به آرزوهای قشنگتون برسین...



رویا

گله

از تو هرگز شکایتی ندارم


تنها گله ام از تنهایی است 


که لحظه ای مرا رها نمی کند.

کنار آمده ام

کنار آمده ام

که نیستی

که گوشهای تو دیگر حرفهایم را نمی شنود.


کنار آمده ام

که برای دیدن تو هر جمعه باید مسافت درازی طی کنم.



کنار آمده ام

اگر روزی کار مردانه داشتم نقش تو را بازی کنم.



کنار آمده ام

که آغوشی نیست که گریه هایم را تحویل بگیرد



کنار آمده ام

با متکایی که هر شب ترا در ذهنم مرور می کند.



کنار آمده ام

که وقتی غذایی درست می کنم تنها یک نفره باشد.



کنار آمده ام

تنها با پیراهنی آغشته به بوی تن تو هر شب مرا نجات می دهد. 


کنار آمده ام

خیالت راحت

خیالت راحت یادم می روم نبودنت...


پیراهن مردانه

"چقدر پیراهن های مردانه پشت ویترین مغازه ها قشنگند...!
تو را که درآنها تصور میکنم
وسوسه خریدنشان به سرم میزند...
می بینی
فقط مانده بودکه اینهانبودنت را به رخم بکشند که کشیدند"

کنارت می مانم

کنار تو می مانم

حتی اگر

مرگ تو را از من بگیرد.


چه کرده ای ؟

همه رفته اند

حتی خاطراتشان هم نمانده است

تو چه کرده ای ؟

نه خاطراتت می روند

نه یادت؟!!

تب آسمان


آسمان هم گاهی

تب تو می گیرد

کاش بداند روزی از این تب خواهد سوخت.

سال 1393 چگونه آغاز می شود؟

سلام به همه خوبان



راستش پیشتر از این گفته بودم از آمدن سال جدید یه جورایی خوشحالم. نمی دونم چرا. با اینکه خاله مهربانمو دو ماه پیش از دست دادم اما دل و دماغ رفتن به زادگاهم رو ندارم.

تقریبا دیگه کسی رو تو شهر میانه ندارم. همه کسانم رو از دست داده ام. و جز خاطرات چیزی باقی نمانده است.

در هر حال با اینکه عید نخواهیم داشت اما عجیب مرتبط شدم به سال جدید. واقعا نمی دونم چرا همش منتظر اومدن سال جدید هستم. چه اتفاقی قراره بیفته نمی دونم. خدایاااااااااااااااااااااااااااااا بخیر بگذرون!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!