رویاهای من

با تو سخن می گویم...

رویاهای من

با تو سخن می گویم...

دیوانگی عالمی دارد


نمی دانم!

در آن دنیا هم دیوانگی عالمی دارد یا نه ؟

در این دنیا که عالمی دارد؛

به وسعت تمام ذهن های زنده 

عالمی دارد به وسعت تمام اندیشه های صاف 

تمام آنچه که از کنارش بی اعتنا عبور می کنند.







به آرزوهای قشنگتون برسین ...

رویا



پای غرور

می روم

حتی زودتر از خواست تو

تنها یک روز مهلت بده

در این مدت سعی کن

پایت را برداری تا غرورم را جمع کنم.







به آرزوهای قشنگتون برسین ...

رویا

دل

بعضی ها را باید جارو کرد

بیرون انداخت

دل زباله دان نیست.





رویا

به آرزوهای قشنگتون برسین ....




دلنوشته ها

من به هر لفظی ترا صدا کردم

مگر می شود گریان بود و اشک را پنهان کرد

تو هم اگر نخواهی

اشک کار خویش را می داند.



××××

عهد کردم

بار آخرم باشد

از مسیری نروم که روزی رد پای تو بوده است...


××××

انگار نمی شود که نمی شود

بگویی منتظرت هستم

اما نه دلت یاری می کند نه چشمهایت

تو آن انگار را در نظر نگیر

انگار نمی شود که نمی شود...


××××

می گویند: اگر عاشق شدی هم دلت هم نگاهت را یکی باشد

بیزارم از دلی که روزی صدبار عاشق می شود

بیزارم از نگاهی که روزی صدبار عاشق می شود

بی اذن دیگری.


××××

رویا

به آرزوهای قشنگتون برسین...



عشق کوچولو

یه عشق کوچولو اونم از جنس کاغذی.

نگذار امشب به فردا برسد


مهدی جان!

باور کن زمین جای ماندن نیست.

این روزها که نه

هر روز و شب که از پی هم می روند

دنیا برایمان عجیب تر و البته تکراری می شود

ما را برهان

از این همه دری که درمانی ندارد

از اینهمه دلتنگی که گاه چونان ریسمان گلو را می فشارد

و گاه از فرط دلتنگی جانمان به لبمان می آید...



نگذار امشب به فردا برسد ... خود را برسان ...