ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
هر کس بد ما به خلق گوید ما دیده به بد نمی خراشیم
ما نیکی او به خلق گوئیم تا هر دو دروغ گفته باشیم...
به آرزوهای قشنگتون برسین....
رویا
سایه شدم و صدا کردم:
کو مرز پریدن ها٬ دین ها؟ کو اوج نه من دره او ؟
و ندا آمد : لب بسته بپو.
مرغی رفت٬ تنها بود٬ پر شد جام شگفت.
و ندا آمد: بر تو گوارا باد تنهایی تنها باد!
دستم در کوه سحر او می چید او می چید.
و ندا آمد : و هجومی از خورشید.
از صخره شدم بالا٬ در هر گام٬ دنیایی تنهاتر٬ زیباتر.
و ندا آمد: بالاتر٬ بالاتر!
آوازی از ره دور: جنگلها می خوانند؟
و ندا آمد : خلوت ها می آیند.
و شیاری ز هراس.
و ندا آمد : یادی بود٬ پیدا شد٬ پهنه چه زیبا شد!
او پرده ز هم وا باید٬ درها هم
و ندا آمد: پرها هم.
سهراب سپهری