رویاهای من

با تو سخن می گویم...

رویاهای من

با تو سخن می گویم...

خاطرات کودکی ام

سلام به همه خوبان


این چند روز در غم از دست دادن مادر بزرگم؛ تنها بازمانده خاطرات کودکی ام به سوگ نشسته بودم.

خدا رفتگان همه را بیامرزد.

تنهایی

باید پذیرفت

تنهایی رسم ساده ایست

که به راحتی سراغت می آید

اما سخت از وجودت رخت می بندد

بازم من و جاده چالوس

سلام

دوباره شنبه عجیب اتفاقی افتاد ساعت 8.30 شب بود که بسرم زد برم بیرون. تا امدم بخودم بیام سر از جاده چالوس درآوردم. تنها جایی که آروم میشم و راندگی در شب منو دیوونه و مست می کنه. خدایا چقدر خوبه بعضی وقتها تنها بری بیرون و با دلت تنها باشی.

خدایا چقدر خوبه تو هستی بگذار دیگران نباشند. تو هستی برای من کافیه.

نقش مرد

من یک زنم

نمی توانم نقش یک مرد را بازی کنم

چون یک زن آفریده شده ام.



من یک زنم

با تمام دردها

با تمام رنجها

با تمام احساسات زنانه ام

نمی توانم دلی از سنگ داشته باشم.



من یک زنم

نمی توانم مثل یک مرد بی خیال باشم



من یک زنم

می خواهم تمام احساسات زنانه ام را خرج کنم


من یک زنم

نمی توانم تک محور باشم

من می توانم حواسم به همه چیز و همه کس باشد



من یک زنم

یک زن شرقی

با همه خوبی ها که در من گنجانده شده است

نمی توانم نقش یک مرد را بازی کنم.

نمی توانم ...



برای همسرم

کارهای مردانه

چند سالی هست

که من

کارهای مردانه انجام می دهم

دیگر کم کم دارد باورم می شود

شبیه یک مرد شده ام

و زن بودنم را بکلی فراموش کرده ام.

چقدر جای تو بودن

جای تو نقش بازی کردن سخت است.

دعا

دعا می کنم

هر شب که نه مداوم

در دلم چیزهای عجیبی رخ می دهد

و پاسخ آنرا نمی یابم.

دعا می کنم

بدانم

تعبیر این خوابی که تو هرگز نخواهی آمد؛ چیست؟!



برای همسرم

دل زمینی

به آسمان بنگر؛ اگر به کهکشان هم دور  هم سفر کنی؛ باز دل زمینی ات برای زمین است.

داغ یاس


اگر علی (ع) بود؛ می توانست داغدار گل یاس محمد (ص)باشد.

زخمها

کاش برای درمان زخمهایم کمی طاقت می آوردی.

رفتن چاره راه نبود.

قدرت غم

دست خودم نیست

دلم که می گیرد

هوایی می شوم

انگار حجم دنیا برایم کوچک است

دل عجب تکه بی احساسی است!

دلم که می گیرد

چشمهایم خیس می شود

نوک بینی ام می سوزد

جای زخمهایم سر باز می کند

این غم عجب قدرتی دارد

دل را متلاشی می کند.