رویاهای من

با تو سخن می گویم...

رویاهای من

با تو سخن می گویم...

امتحان ارشاد

سلام به همه خوبان


امروز ساعت 11 صبح به سمت خیابان شریعتی - اتحادیه رفتم تا  در آزمون مقدماتی نشر شرکت کنم. عجب امتحانی داشتیم. فقط خندیدیم. بماند چرا. ساعت 3 بود که امتحان تموم شد و به سمت محل پارک ماشینم راه افتادم. خیابان بهزاد نزدیک میدان انقالب گذاشته بودم. نخیر خبری نبود. خیابون رو گشتم.فکر کردم شاید یادم رفته کجا گذاشتم. کم کم احساس آلزایمر داره بهم دست می ده . از یک راننده پرسیدم. گفت شاید برن پارکینگ کاوه. گفت از اون آرایشگاه مردونه بپرس. رفتم  و پرسیدم. بله!!!!!!!!!!!! جرثقیل ماشینمو برده بود. رفتم از پلیس میدون انقلاب پرسیدم. اونم گفت برو وصال .

هیچی دیگه رفتم و ماشینمو اونجا دیدم. درست 5 دقیقه قبل از اومدن من جرثقیل برده بود. فقط ضبط ماشینو برداشتم و برگشتم خونه. خدایا کی می خواد فردا مراحل ترخیص رو طی کنه. کاش به کسی وکالت می دادم و می رفت. به هر حال فردا باید برم خیابون قزوین و مراحل ترخیص رو طی کنم. فقط مشکل عوارض شهرداری و خلافی . که خلافی ندارم ولی باید از پلیس +10 بگیرم و عوارض رو هم پرداخت کنم. واییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی

اینم از امروز که گذشت...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد