رویاهای من

با تو سخن می گویم...

رویاهای من

با تو سخن می گویم...

بعضی کارها

سلام به همه خوبان



قبول کنیم که بعضی کارها رو باید بسپاریم به آقایون. مثل درست کردن ضبط ماشین و گاهی اوقات پنچرگیری که من خودم تا دو هفته کمردرد گرفتم.

ولی با این حال همیشه کارهامون خودم انجام دادم. حتی موقع گرفتن کارت پرواز و تحویل چمدان آقا اینجا نقش باربر رو ایفا می کنه.  

الان دو روزه ضبط ماشین خرابه یعنی صداش درنمی یاد. اصلا نمی دونم چشه. دیروز تا ساعت 11.5 شرکت بودم و بعدش باید می رفتم خیابون شریعتی اتحادیه که تو کلاس حضور داشته باشم. نمی دونین با چه سرعتی رفتم. مثل همیشه چهارراه ایران خودرو شده بود عین پارکینگ. ماشینها گاماس گاماس حرکن می کردند. یعنی درست زمانی که عجله داری همه جلوی راحتون می گیرن. از طرف دیگه چون من عادت به گوش دادن موسیقی هستم نبودن موسیقی خمیازه آور بود. موبایلمو روشن کردم و موسیقی گوش دادم. لامصب هیچی مثل ضبط ماشین نمی شه.


خوب رسیدیم به خیابون انقلاب. بله!!!!! ترافیک اونم این ساعات روز. حالا بدو بدو دنبال پارکینگ. من اکثر اوقات ماشینو می زارم پارکینگ کاروه. ساعتی 300 می گیره با ورودی 1000 دقیقا خون باباشو.

تو خیابون اوستا جای پارک نبود مجبور شدم برم کاوه و ماشین و سوئیچ رو ذاشتم و با سرعت برق و باد رفتم سمت بی آر تی.

ساعت نزدیک 1 شده بود . زنگ زدم و آدرس دقیق اتحادیه رو پرسیدم.

بالاخره رسیدم و مدارک رو تحویل دارم. کلاس 1.45 شروع می شد. عین لاستیک پنچر شدم. اینهمه بدو بدو آخرش زود رسیده بودم.


خدای من کلاس تا ساعت 7.45 بود. یعنی یه طناب دار باید می آورند و استادها رو دارد می زدن. همه مطالب رو ضبط کردم و گاهی هم نوشتم.

استاد ساعت 16.45 الی 19.45 در ابتدا خواست همه خودشونو معرفی کنن و سطح علمی رو بدونه. دکترای زبان از آکسفورد هم داشتیم . من و یک نفر دیگه لیسانس و بقیه فوق لیسانس بودند.

جالب بود برام که چرا اونا می خواستند ناشر بشن. هر کس به نوبه خودش اهدافشو گفت.

تو این 5 ساعت 3 بار چای و بیسکویت خوردیم. ناهار نخورده بودیم. من لقمه کباب تابه ای داشتم با یکی از بچه ها زدیم تو گوشش.

وقتی برگشتم ساعت از 8.30 شب گذشته بود و ساعت 10 خونه رسیدم. نه شام خوردم و نه وسایل فردا رو آمده کردم. با مرغ عشقها کمی حرف زدم و خوابم برد.


نظرات 3 + ارسال نظر
حسین 1392,12,04 ساعت 21:43

سلام ابجی
چه روز پرکاری داشتید شماااااااااااااااااااااا
افریت بهت میگم به خاطر ناشر شدن
افرین،

سلام دوست گرامی
سایت ماتریکس به منظور کمک به درمان معتادان به شیشه و مواد محرک اقدام به برگزاری دوره های درمان آنلاین میکند، علاوه بر این امکان مشاوره آنلاین با درمانگران و روانپزشکان کلینیک آینده در این سایت فراهم امده است تا افراد بتوانند براحتی از منزل یا محل کار یا هر جای دیگر از تمام نقاط جهان از مشورت گرفتن از مشاوران مورد تایید کلینیک آینده بهره مند شوند، از دیگر امکانات موجود در سایت ماتریکس میتوان به امکان خرید کتاب ماتریکس در قسمت فروشگاه این سایت اشاره کرد.
این سایت دارای نشان اعتماد الکترونیکی دوستاره میباشد وتمامی کالاها و خدمات آن، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می‌باشند و فعالیت‌های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.
از شما تقاضا داریم که از سایت ما دیدن فرمایید و درصورت صلاحدید آن را به کسانی که نیاز دارند معرفی کنید.
پیشاپیش از توجه و لطف بی منتتان سپاسگزاریم.

من تنها از یک چیز میترسم

و آن اینکه

ارزش رنجهایم را نداشته باشم
===
سلام دوست گلم
تازه وبلاگم رو راه اندازی کردم خوشحال میشم با نظرت مزینش کنی

عزیز وبلاگت عالیییییییییی خیلی خوشمله تبریک میگم گلم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد