رویاهای من

با تو سخن می گویم...

رویاهای من

با تو سخن می گویم...

خوب مجابم نکردی

تقصیر توست خوب مجابم نکرده‌ای

یکبار بی‌بهانه جوابم نکرده‌ای 

تلواسه‌های غربت شب‌های گریه را

با لای لای زمزمه خوابم نکرده‌ای  

با گریه خاطرات تو را قاب بوده‌ام

مانند اشک، در خور قابم نکرده‌ای  

مست از غرور طعنه به اندوه دل زدی

اما چه سود؟ خوب خرابم نکرده‌ای!  

هر لحظه بغض فاصله‌ها را گریستم

با هرم عشق،  مذابم نکرده‌ای  

مانند کهنه کویری زحسرتم

هم بغض خیس سرابم نکرده‌ای  

دیریست در تسلسل این سایه‌های سرد

حتی چو سایه، حسابم نکرده‌ای 

باور نمی‌کنم که به پایان رسیده‌ام

تقصیر توست، خوب مجابم نکرده‌ای 

 

 

 

 

منبع: http://mgt.blogfa.com/

نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] 1389,09,30 ساعت 16:28

وبلاگ زیبات یه طرف..این یه شعرت یه طرف...نوشته هات با احساسن تبریک میگم.خوشحال میشم بهم سر بزنی و تبادل لینک کنیم.راستی شب یلدا مبارک.

من همون یه طرفیم .مشخصاتم یادم رفت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد