رویاهای من

با تو سخن می گویم...

رویاهای من

با تو سخن می گویم...

یک سلام

سلام  

 

آمده ام که سر نهم  

عشق ترا به سر برم    

 

اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کنم  

اوست گرفته شهر دل من به کجا سفر برم!   

 

 

هر وقت این تصنیف استاد شجریان رو گوش می دم بی اختیار یاد کسی می افتم که به اندازه هزار نفر برام ارزش داره! اما صد افسوس که ۲۷ سال دیر شناختمش. و جز خاطره ازش چیزی بخاطر ندارم. آخه وقتی اون  شهید می شه من تازه یک ساله بودم. ۰۲/۰۳/۶۱ سالروز شهادتشه و با خودم عهد کردم هر سال این مسافت ۱۰۰۰ کیلومتری رو پیاده هم شده به دیدن مزارش برم!  

راستی امروز هم یادش اذیتم می کنه! کاش هرگز بخوابم نیومده بود و یا اینکه حداقل من هم باهاش می رفتم.  

 

یادت بخیر شهید حسن همدانی نژاد مرد ۲۲ ساله ای که جان را در طبق اخلاص نهاد و شراب عشق را نوشید.   

 

امیدوارم همه به آرزوهای قشنگشون برسن... برای من هم دعا کنید. 

 

رویا

 

نظرات 3 + ارسال نظر

سلام رویا جان
خوبی
شهدا برای ما ارزش خاصی دارن چون اونا جونشونو در طبق اخلاص گذاشتن و رفتن خیلی راحت اینا رو می گیم و می گذریم چاره ای هم نداریم چون اگه ما هم مثل اونا بودیم الان اینجا نبودیم
درکشون سخته چون از جون عزیزتر هیچی نیست و اونا خیلی راحت به خاطر ما گذاشتند و گذشتن
و من همیشه بیاد شهدا که می افتم دلم پر می کشه البته نه تا اونجا که اونا هستن چون هنوز این لیاقت رو پیدا نکردم
روحشون شاد
و قرین الطاف ایزدی
و برای شما هم ارزوی صبر و شکیبایی دارم

سلام رویا جان
خیلی وقته سر نزدی ...
من میومدم تو بلاگت ولی نمیدونم چرا نمیشد که کامنت بذارم
الهه شرقی امروز آپ شد
منتظرم
تا بعد .......... یا حق

[ بدون نام ] 1387,12,07 ساعت 09:28

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد