رویاهای من

با تو سخن می گویم...

رویاهای من

با تو سخن می گویم...

زمان بدرقه خدا

 

میدونی وقتی خدا داشت بدرقه ام می کرد بهم چی گفت ؟ جایی که میری مردمی داره که می شکننت. نکنه غصه بخوری؟ من همه جا باهاتم . تو تنها نیستی. توکوله بارت عشق میزارم که بگذری، قلب میزارم که جا بدی، اشک میدم که همراهیت کنه، ومرگ که بدونی برمیگردی پیشم.

نظرات 1 + ارسال نظر
رایان 1387,09,25 ساعت 14:33 http://khooshe.blogsky.com


انگار محبت خدا هم در دادنی‌ها مثل ما درست بود ولی جاییکه باید پیشمون میبود نیومد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد