رویاهای من

با تو سخن می گویم...

رویاهای من

با تو سخن می گویم...

یک کلام

هر وقت کسی رو دیدی احساس کردی میخواد بغلت کنه و فقط تو می بینیش... زبونت بند اومده... صدایی نمی شنوی... زمان نمی گذره... مطمئن باش عزرائیله

نظرات 2 + ارسال نظر
رایان 1387,08,18 ساعت 13:16 http://khooshe.blogsky.com


اگه شوخیه که هیچی
اگه جدیه دو حالت داره
اگه اینحرف درسته پس عزرائیل تو دنیا خیلیه (من نیستم اصلا!!)
ولی اگه درست نیست دو حالت داره
اگه قراره به مرگ نکشه کار که هیچی
ولی اگه قراره به مرگ بکشه دو حالت داره
اگه همون لحظه مرگ واقع بشه که حدست درست بود و خدا بیامرزتت
اگه همون لحظه به مرگ نیانجامه دو حالت داره
اگه بعدا بر اثر عوامل بیرونی (داداشی! رقیبی! مامورین انتظامی!) به مرگ بیانجامه که هیچی ربطی به ما نداره . فلسفه بافی نمیخاد!
ولی اگه عامل درونی دخیله دو حالت داره
اگه خودت کسی رو اینگیجش!! کردی که هیچی چشت کور!
ولی اگه اون اینرولت! کرده دو حالت داره
اگه اون مرد!! که هیچی (دستت درد نکنه! ولی انقده خشن نباش!!)
ولی اگه خودت مردی دو حالت داره
اگه ...
خب تو که مردی دیگه چیکار داری به حالتهاش؟

سلام خیلی خوشحالم کردی سر زدی تازه به جمع بلاگ اسکی پیوستم امیدوارم براتون دوستای خوبی باشم منم با نظرت موافقم اما اگه یکم بیشتر به وبلاگم بیای کم کم از راز زندگیم با خبر می شوی

محسن(نیکو)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد