رویاهای من

با تو سخن می گویم...

رویاهای من

با تو سخن می گویم...

هیچ مگو

 

من غلام قمرم  غیر قمر هیچ مگو

 

پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو

 

سخن رنج مگو   جز سخن گنج مگو

 

ور از این بیخبری رنج مبر  هیچ مگو

 

دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت

 

آمد نعره مزن جامه مدر  هیچ مگو

 

گفتم ای عشق  من از چیز دگر می ترسم

 

گفت آن چیز دگر نیست دگر  هیچ مگو

 

من به گوش تو سخن های نهان خواهم گفت

 

سر بجنبان که بلی  جز که به سر هیچ مگو

 

گفتم این روی فرشته است  عجب یا بشر است

 

گفت این غیر فرشته است و بشر هیچ مگو

 

گفتم این چیست بگو  زیر وزبر خواهم شد

 

گفت می باش چنین زیر وزبر  هیچ مگو

 

ای نشسته تو در این خانه ی پر نقش و خیال

 

خیز از این خانه برون ،  رخت ببر،  هیچ مگو

 

 

به آرزوهای قشنگتون برسین...

رویا

نظرات 3 + ارسال نظر
امیر 1386,04,29 ساعت 19:24 http://amir64.blogsky.com

سلام

آموزش مسائل جنسی و پیشگیری

فرهنگ جنسی

تبادل لینک = اطلاع دهید

سلام
شعر زیباییه...فکر کنم داریوش خوندش...
شما هم به آرزوهایتان برسید..

وبلاگ زیبا و پر احساسی داری

من با اجازه شما رو لینک میکنم افتخار میدی اگر تو هم من رو لینک کنی!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد