-
تا بعد
1387,07,08 11:53
-
زندگی
1387,07,07 08:59
چه فکر میکنی ! چه فکر میکنی که بادبان شکسته زورق به گل نشسته ایست زندگی در این خراب ریخته که رنگ عافیت از او گریخته به بن رسیده راه بسته ایست زندگی چه سهمناک بود سیل حادثه که همچو اژدها دهان گشود زمین و آسمان زهم گسیخت ستاره خوشه خوشه ریخت و آفتاب در کبود دره های آب غرق شد هوا بد است تو با کدام باد می روی ؟ چه ابر...
-
از انتهای روح...
1387,07,06 11:24
آنان چه احمقند آنان که عشق را تنها به سوی خویش اصرار می کنند خود را میان تن شب را میان من من را میان خود تکرار می کنند لیلای خسته را از انتظار جسم از شانه های یار بیزار می کنند وقتی به هر هوس در بازوان لمس چیزی شبیه عشق ایثار می کنند با نغمه های دل شوری اگر تپید او را به راه خویش اجبار می کنند آنان که روز و شب از...
-
منتظرت
1387,07,06 10:30
من منتظرت شدم ولی در نزدی بر زخم دلم گل معطر نزدی گفتی که اگر شود می آیم اما مرد این دل و آخرش به او سر نزدی
-
افسانه
1387,07,04 12:09
چه خوش افسانه می گویی به افسون های خاموشی مرا از یاد خود بستان بدین خواب فراموشی ● ز موج چشم مستت چون دل سرگشته برگیرم که من خود غرقه خواهم شد درین دریای مدهوشی ● می از جام مودت نوش و در کار محبت کوش به مستی ، بی خمارست این می نوشین اگر نوشی ● سخن ها داشتم دور از فریب چشم غمازت چو زلفت گر مرا بودی مجال حرف در گوشی ●...
-
شهید مصطفی چمران - بخش دوم
1387,07,03 10:03
دل نوشته های شهید دکتر مصطفی چمران بخش دوم چه خوش است؛ دست از جان شستن و دنیا را سهطلاقه کردن، از همه قید و بند اسارت حیات آزادشدن، بدون بیم و امید علیه ستمگران جنگیدن، پرچم حق را در صحنه خطر و مرگ برافراشتن، به همه طاغوتها نه گفتن، با سرور و غرور به استقبال شهادت رفتن. جایی که دیگر انسان مصلحتی ندارد تا حقیقت را...
-
عیب ما
1387,07,03 09:56
عیب بزرگ ما آدم ها اینست که فکر می کنیم همیشه حق با ماست.
-
چند ساله؟؟
1387,07,02 16:06
تو چند ساله می شوی اگر ناگهان خاکها به کناری بروند... ؟!! رویا به آرزوهای قشنگتون برسین ...
-
شهید چمران
1387,07,02 14:00
دل نوشته های شهید دکتر مصطفی چمران بسم الله الرحمن الرحیم اینها را به نیت آن ننوشتهام که کسی بخواند، و بر من رحمت آورد، بلکه نوشتهام که قلب آتشینم را تسکین دهم، و آتشفشان درونم را آرام کنم. هنگامی که شدت درد و رنج طاقتفرسا میشد، و آتشی سوزان از درونم زبانه میکشید و دیگر نمیتوانستم آتشفشان وجود را کنترل کنم،...
-
گریه های حوادث
1387,06,31 15:57
به گریه های حوادث چو گل بخند که گل بخندید بر هر چه ابر گریست
-
تو می آیی
1387,06,30 13:21
تو می آیی تا مگر چشمانمان از غصه آزاد شوند. تا واژه انتظار برای همیشه از لغت نامه ها پاک شوند. براستی کجا مانده ای؟ در این دنیای تیره و تار آسمان آبی کجا بود!! کجای این دنیای کره خاکی و یا این کهکشان زندگی می کنی؟ نمی خواهی بگویی؟!! و یا حداقل بگو مسیر عبور تو کدامین خواهد بود؟ بگو بدانم با کدامین واژه آزادی و عشق...
-
یک شعر کوتاه
1387,06,30 12:50
کاش هرگز در محبت شک نبود تک سوار مهربانی تک نبود کاش بر لوحی که بر جان دل است واژه ی تلخ خیانت حک نبود...
-
محبت خدا
1387,06,30 11:23
گنجشک به خدا گفت : لانه کوچکی داشتم . آرامگاه خستگیم، سر پناه بی کسیم بود . طوفان تو آن را از من گرفت . کجای دنیای تو را گرفته بودم؟ خدا گفت : ماری در راه لانه ات بود . تو خواب بودی باد را گفتم لانه ات را واژگون کند . آنگاه تو از کمین مار پر گشودی! چه بسیار بلاها که از تو به واسطه ی محبتم دور کردم. و تو ندانسته به...
-
تولدم
1387,06,30 08:13
یک روز به دنیای شما قدم گذاشتم٬ ولی نمی دانم چرا در آغاز تولم بشدت گریست!! امروز روز تولد من است و دلم از همیشه بیشتر گرفته است. ۱۳۵۸/۰۶/۳۰ مصادف بود با ۱۳ رجب ۱۴۰۰ و ۲۱ سپتامبر ۱۹۷۹ رفت تو شناسنامه من... شما هم به آرزوهای قشنگتون برسین... رویا
-
یک سخن
1387,06,27 08:18
چارلی چاپلین به دخترش: تا وقتی قلب عریان کسی را ندیدی بدن عریانت را نشانش نده! هیچ گاه چشمانت را برای کسی که معنی نگاهت را نمی فهمد گریان مکن. قلبت را خالی نگه دار اگر هم یک روزی خواستی کسی را در قلبت جای دهی سعی کن که فقط یک نفر باشد. به او بگو که تو را بیش تر از خودم وکمتر از خدا دوست دارم زیرا که به خدا اعتقاد دارم...
-
یک ستاره پر نور
1387,06,26 10:43
ولادت امام حسن مجتبی(ع)٬ کریم اهل بیت مبارک باد.
-
طرح تبسم
1387,06,25 16:36
ای که بر لبهای ما طرح تبسم می شوی دعوت ما بوده ای ، مهمان مردم می شوی ؟!!! به آرزوهای قشنگتون برسین... رویا
-
تنها یک کلام
1387,06,25 08:05
من به آغوش خدا نزدیکم...
-
یک کلام
1387,06,24 12:12
کلاغ و طوطی هر دو زشت آفریده شده اند. طوطی اعتراض کرد و زیبا شد کلاغ به رضای خدا راضی شد اکتون طوطی در قفس است و کلاغ آزاد ...
-
من و تنهایی
1387,06,23 08:38
بخش اول: شب بود. سکوت سهمگین همه جا را فرا گرفته بود. تنهایی بشدت آزارم می داد. نزدیک افطار وقتی استاد شجریان دعای ربنا را می خواند اشک در چشمانم حلقه زد و از ته دل گریه کردم. بار اولم نبود. این حس همیشه با من هست. شب چادر سیاهش را بر پهنای صورت آسمان گشود و ستاره هایش را از سبد با دست روی آسمان می گذاشت. هوا بد نبود....
-
دیدار
1387,06,19 12:20
لحظه دیدار نزدیک است ...
-
غم روزگار
1387,06,18 09:01
به تو حاصلی ندارد غم روزگار گفتن که شبی نخفته باشی به درازنای سالی سعدی
-
یک کلام
1387,06,14 10:54
برای رسیدن به جایی که تا بحال نرسیده ایم باید از راهی بردیم که تا بحال نرفته ایم. گاندی
-
رمضان کریم
1387,06,12 11:16
از عرش صدای ربنا می آید آوای خوش خدا خدا می آید فریاد که درهای بهشت باز کنید مهمان خدا سوی خدا می آید رمضان مبارک...التماس دعا ان شاا... تو همین ماه رمضون به آرزوهای قشنگتون برسین...
-
همین جوری
1387,06,11 09:33
مانده بودم! که از چه سخن بگویم که تکرار سخنانم همه را عاصی کرده است. دلم میل پریدن دارد اما بالهای من دیگر سالهاست که شکسته اند و... انگار آدمها فقط برای زجر و غم و اندوه متولد شده اند. انگیزه ای که انسان را سر پا نگهدارد نیست. تنها کارمان پناه به درگاه خداوند است. فردا هم که اولین روز ماه مبارک رمضان است. راستی یاد...
-
یک کلام
1387,06,09 11:26
سعادت گرچه بی رنگ است ارادت همچنان باقی ست... رویا
-
قاصدک
1387,06,07 13:14
قاصدک ! هان !چه خبرآوردی؟ از کجا وز که خبر آوردی؟! خوش خبر باشی اما... گرد بام و در من بی ثمر میگردی! انتظار خبری نیست مرا نه ز یاری نه دیاری ... باری! برو آنجا که تو را منتظرند...! برو آنجا که بود چشم و گوشی با کس! قاصدک! در دل من همه کورند و کرند! دست بردر از این در وطن خویش غریب! قاصد تجربه های همه عهد ،با دلم می...
-
زندان
1387,06,05 16:05
زندان گاهی راه رهایی از ترسناک ترین مخلوق خدا یعنی آدم است ! و گاهی محرومیت از شیرین ترین لحظه هاست و گونه های مختلفی دارد زندان تن و زندان جان باید گریخت از زندانها و اسارتها و به پرواز فکر کرد باید در پی زندانبانی بود که به تو بال پرواز دهد نه زنجیر دست و پا...
-
روز بیاد ماندنی
1387,06,04 08:43
مورخ ۲۸ آگست سال ۲۰۰۵ برابر با چهارم شهریور سال ۸۴ روز بسیار ماندنی برای من و روماناست. ساعت 8 صبح هواپیمائی ماهان ایر تهران-دهلی یادش بخیر...
-
بیاد همیشگی رومانا
1387,06,03 15:57
این قافله عمر عجب می گذرد دریاب دمی که با طرب می گذرد ساقی غم فردای حریفان چه خوری پیش آر پیاله را که شب می گذرد حکیم عمر خیام