-
فایده عشق
1391,07,16 10:20
"موج با تجربه صخره به دریا برگشت کمترین فایده عشق، پشیمانی ماست..."
-
صبح بخیر
1391,07,10 09:09
دیروز کلی خسته بودم. یک راست رفتم اتاق خودم. برای لحظه داخل کیفم را نگاه کردم. ای داد بیداد! دوباره مدارک ماشینمو گم کردم. من اصلا حواسم سرجاش نمی یاد. به نظرم تو پمپ بنزین جا گذاشتم. دادشم وحید و صدا کردم و گفتم بیا برم پمپ بنزین شاید اونجا جا مونده باشه. هنوز رو صندلی ماشین ننشسته بود که گفت رویا بیا اینجا پیش صندلی...
-
خواب
1391,07,04 12:13
سلام دیشب یکی از دوستان لطف کرد این پیامک رو زد. راستش بعد از اون خیلی گریه کردم چون اون لحظه رو تجربه کردم و الان اون آدم دیگه در کنار من نیست. "منم که تا تو نخوابی نمی برد خوابم تو درد عشق ندانی بخواب آسوده ز ریشه کندن این دل تبر نمی خواهد به یک اشاره می افتد درخت فرسوده."
-
تولد من
1391,06,30 08:25
سلام به همه خوبان تولدم مبارک!!!!!!!!!!!!! سی شهریور سال 1358 =33 ساله شدم عمرتون هزار سال!!!!!
-
بدهکار
1391,06,19 14:38
" به تک تک لحظه های من یک "بودن" بدهکاری ..."
-
خواندنی
1391,06,13 12:22
باد می وزد … میتوانی در مقابلش هم دیوار بسازی ، هم آسیاب بادی تصمیم با تو است . . . * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * زیباترین حکمت دوستی ، به یاد هم بودن است ، نه در کنار هم بودن . .. . * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * دوست داشتن بهترین شکل مالکیت و مالکیت بدترین شکل دوست داشتن است . . ....
-
مسافران کربلا
1391,06,12 14:07
سلام به همه خوبان دیروز خانواده خواهر بزرگم که چهار نفر بودند رو بدرقه کردیم برای سفر کربلا. دو ساعت مرخصی گرفته بودم و با سایر اعضاء خانواده برای بدرقه رفتیم. امروز ساعت نزدیک 1 بود که با شوهر خواهر تماس گرفتم. یک ساعت بود که از مرز مهران عبور کرده و در راه نجف بودند. یاد سفر معنوی خودم افتادم. احتمالا تا ساعت 3 در...
-
بهترین لحظات زندگی
1391,06,08 11:01
بهتـرین لحـظات زنـدگی از نـگاه چـارلی چاپلیـن To fall in love عاشق شدن To laugh until it hurts your stomach آنقدر بخندی که دلت درد بگیره To find mails by the thousands when you return from a vacation بعد از اینکه از مسافرت برگشتی ببینی هزار تا نامه داری To go for a vacation to some pretty place برای مسافرت به یک جای...
-
اسیر
1391,06,06 15:13
"ز غم کسی اسیرم که زمن خبر ندارد عجب از محبت من که در او اثر ندارد غلط ست هر که گوید دل به دل راه دارد دل من ز غصه خون شد دل او خبر ندارد" بارها و بارها در این وبلاگ این شعر رو نوشتم و خوندم و از آن سیر نشدم. به آرزوهای قشنگتون برسین... رویا
-
زیر یک سقف
1391,06,01 13:30
"وقتی به آسمان نگاه می کنم خوشحالم چون به رغم فاصله ها باز هم زیر یک سقف ایم..."
-
اسماء خداوند بزرگ
1391,05,26 09:41
الله خدا The Name Of God الرحیم مهربان The Mercifull الرحمن بخشاینده The Beneficent الملک پادشاه The King القدوس مقدس The Holy الجبار توانگر The Compeller العزیز باشکوه The Mighty المهیمن نگهدارنده The Protector المؤمن اطمینان دهنده The Guardian Of Faith السلام پاک و سلامتی بخش عالم The Source Of Peace الغفار همیشه...
-
گفتگوی یواشکی با خدا
1391,05,25 13:20
گفتم: خستهام. گفتی: لاتقنطوا من رحمة الله .:: از رحمت خدا نا امید نشید (زمر/53) ::. گفتم: هیشکی نمیدونه تو دلم چی میگذره. گفتی: ان الله یحول بین المرء و قلبه .:: خدا حائل هست بین انسان و قلبش! (انفال/24) ::. گفتم: غیر از تو کسی رو ندارم. گفتی: نحن اقرب الیه من حبل الورید .:: ما از رگ گردن به انسان نزدیکتریم (ق/16)...
-
سکوت
1391,05,25 12:06
امروز فقط سکوت کردم به احترام روزهای خاموش.
-
چسب زخم!
1391,05,24 10:38
"به کودک خیابانی که چسب زخم میفروخت گفتم : تمام چسب زخم هایت را هم که بخرم باز نه زخم های من خوب می شود نه زخم های تو ...!"
-
ممنونم
1391,05,23 16:31
"از کسانیکه از من متنفرند ممنونم ، آنها مرا قویتر می کنند . از کسانیکه مرا دوست دارند ممنونم ، آنها قلب مرا بزرگتر می کنند . از کسانیکه مرا ترک می کنند ، ممنونم آنان به من می آموزند هیچ چیز تا ابد ماندنی نیست . از کسانی که با من می مانند ممنونم ، آنان به من معنای عشق و دوستی را نشان می دهند . . "
-
بازی گردون
1391,05,21 07:51
من که نیستم خسته از دیدار تو خسته ام از بازی گردون تو
-
" عشق اول مونس آخر"
1391,05,18 15:05
یاد جمله ای افتادم که تا امروز معنای عمیق اونو نمیدونستم : " عشق اول مونس آخر" برای اولین بار 20 سال پیش شنیده بود. حدود 13 سال داشتم. احتمالا دوره راهنمائی بودم و اون زمان دفتر شعر داشتیم و هر شعری رو می نوشتیم. سال 1371 و من فکر کنم دوران راهنمایی بودم. از جنگ زیاد نگذشته بود. ولی با این حال شور و عشق و...
-
وداع تلخ
1391,05,18 09:41
سلام دیشب ساعت نزدیک ده شب بود. داشتم تلویزیون تماشا می کردم. حرم مطهر امام علی (ع) در نجف اشرف رو نشون می داد. دیگه نتونستم طالقت بیارم رفتم اتاق خودم. موسیقی مذهبی گذاشتم و زار زار گریه کردم. یاد آخرین زیارتی که از ضریح و حرم مطهر امام مومنان علی(ع) افتادم. آخرین شبی که در نجف بودم و صبح تلخ وداع و خداحافظی دیوونه...
-
[ بدون عنوان ]
1391,05,17 15:22
-
آخه بی کی بگی؟
1391,05,17 08:33
سلام به همه خوبان حدود 1.5 ماهه قریب به دو ماهه که یک مسئله خیلی مهم سخت فکرمو بخودش مشغول کرده . نه می تونم به کسی بگم و نه می تونم کاری انجام بدم. فقط می دونم که یک کم دیگه باید صبر کنم تا بتونم مسئله رو یه جوری حلش کنم. راستی که خیلی سخته تو زندگی همه جور آدم باشه ولی نتونی بعضی چیزها که شاید از نظر اونها مهم نیست...
-
برای روزهای بدون حسین پناهی
1391,05,15 16:46
" چشمان من " شب در چشمان من است به سیاهی چشم هایم نگاه کن روز در چشمان من است به سفیدی چشم هایم نگاه کن شب و روز در چشمان من است به چشم های من نگاه کن پلک اگر فرو بندم جهانی در ظلمات فرو خواهد رفت ..... 15 مرداد سالروز درگذشت حسین پناهی، نویسنده، شاعر و بازیگر است. منبع: وبلاگ "کسی که هیچ کس نبود"
-
خواب عجیب
1391,05,15 08:38
سلام به همه خوبان امروز کمی زودتر از همیشه بیدار شدم. صبح خوبی بود . خواب عجیبی دیده بودم دیدم در یک مسجد بزرگ هستیم و دعوت شدیم برای دعا و افطار. یک مشت پسته و کشمش به من داده شد. ولی فقط خوردن یک عدد پسته را بخاطر دارم. خیلی ها هم بودند. می گفتند دو امامزاده اینجا هستند. اما نمی دانم چرا در کنار این دو خرابه ای هم...
-
سحن روز
1391,05,14 15:05
گاهی اونقدر مشغول کار و زندگی هستی که لحظه ای یادت می ره ماندنی نیستی!
-
مسافرت اساسی؟!!
1391,05,14 08:47
سلام به همه خوبان دلم لک زده برای یک مسافرت اساسی. اگر (خارج از کشور باشه که چه بهتره) ترجیحا هندوستان باشه لطفا!!!!!!!!! این روزها حال و روز خوبی ندارم. احساس می کنم به یکنواختی زندگی رسیدم. دیروز نتونستم برای مراسم ترحیم استادم برم مسجد جامع شهرک غرب. یعنی تنها بودم و دوستم مریم هم خسته بود. دیروز که جمعه بود زیاد...
-
شب جمعه من
1391,05,05 10:13
سلام به همه خوبان دیشب خیلی راحت نخوابیدم. راستش خاطرات گذشته رو نمی شه به راحتی فراموش کنی. حالا من خوب خوبشم که تونستم تا الان دوام بیارم. فکر کنم سرمای کوچولو خوردم چرا که شب کولر در وضعیت تند بود. به هر حال صبح که از خواب بیدار شدم تصمیم گرفتم که تغییر اساسی تو زندگی ام بدم. تو ماشین مدام در حال فکر کردن بودم اصلا...
-
نه - بله
1391,05,03 14:24
بهتره خیلی راحت بگی " نه " تا اینکه عمری برای " بله " گفتن عذاب بکشی.
-
فضای خالی
1391,05,03 08:29
گاهــــی وقتی کسی از زندگیتان میرود ؛ دارد به شما لطف می کند ! او فضایی خالی به جا می گذارد ... برای کسی که لیاقت آنجا بودن را داشته باشد ... !! با تشکر از وبلاگ هزار سوم http://2010bhtarinha.blogfa.com/
-
چند نکته
1391,05,02 08:44
چند نکته به یاد ماندنی: "قلابت را بدون طعمه بینداز ، اینجا پر است از ماهیانی که از زندگی سیر شده اند" "دیروز کودکی در امتداد کوچه های پر از بی کسی این شهر شلوغ دست تمنایی به سویم دراز کرد خالی تر از تمامی آرزوهای کودکانه دنیا عوض شده است کودکان به دنبال نان اند و ما به دنبال عشق …" "گاهی چقدر...
-
سفر به آمل
1391,05,01 16:44
سلام به همه خوبان دیروز ماموریت خارج از تهران بود. باید می رفتم دادگاه شهرستان آمل. ساعت 3.5 بیدار شدم. بقیه اعضاء خانواده برای سحری بیدار شده بودند. من هم فقط یک لیوان چای خوردم و ساعت 4 بود که ماشین رو آتیش کردم و راه افتادم. تو خیابون هیچ کس نبود با سرعت 100 تا تا خود ترمینال شرق رفتم. با اینکه خیابانها خیلی خلوت...
-
۲۷ تیر چه گذشت
1391,04,28 08:19
سلام به همه خوبان دیروز ساعت 3 بعدازظهر از کارخانونه اومدم بیرون و رفتم به سمت مترو صادقیه. یه پارکینگ در پیت پیدا کردم و ماشینو پارک کردم. بعدش به سمت سربز رفتم قرارم با آقای وکیل ساعت 5 بعدازظهر بود. خلاصه دو پرونده رو گرفتم. آقای وکیل حرفای جالبی زد . در خصوص وکالت در امور حقوقی و کیفری گفت من فقط یکبار پرونده...