رویاهای من

با تو سخن می گویم...

رویاهای من

با تو سخن می گویم...

شعری از تو برای من

اینبار

تو برایم شعر بگو

بگو بعد از رفتنت

چقدر خورشید را دیده ای

چقدر حجم سرد و تاریگ گور را عادت کرده ای

از پرسشهایی بگو که هرشب باید پاسخ بدهی.

از جاهایی که می روی بگو

از طعامی که بعد از مرگ آدمی دارد

از لحظه های تلخی که خدا

خدایی ناکرده ترا تنها می گذارد

از تسبیحی بگو که پاره شد

و تا جمعش کنی هزار سال گذشت 

کاش برایم نامه می فرستادی

می خوام بدانم آنجا چگونه جایی است؟!!



رویا


نظرات 2 + ارسال نظر
احسان 1392,12,02 ساعت 11:45 http://honarsang.blogsky.com

سلام
خسته نباشید
اگر مایل به تبادل لینک بودید ما رو بی خبر نذارید
با تشکر

حسین 1392,12,02 ساعت 12:20

احسنت و افرین به شمااااااااااااااااااااااااااا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد