ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
سلام به همه خوبان
بعد از عمری اومدم صفحه فیس بوک بسازم اونم با فری گیت که به زحمت باز میشه. به هر حال فعلا بی خیال شدم.
راستش امروز اونقد تو کارخونه کار داشتم که خدا وکیلی چای هم درست و حسابی نخوردم. بدی نمایشگاه همینه. بعد از نمایشگاه کلی گزارش ماموریت و به قول بچه ها ترکش های نمایشگاه رو باید جمع کرد. تازه وب سایت شرکت هم امروز حک (احتمالا هک درسته) شده بود.
با کلی مکافات و پاچه خواری از مدیریت سایت خواستم که فعلا و موقتا از این حال آبروریزی در بیاره. کلی حرف زد.
واقعیت دیگه اینکه چون من صدای رسا و گیرایی دارم هر کس همنشین صحبت هام میشه دیگه ول نمی کنه. البته اینو به این جهت گفتم که شاید می تونم دوبلور خوبی بشم. چند بار هم تصمیم گرفتم این کارو بکنم ولی نشد. خلاصه لپ کلام اینکه از ساعت 9 تا 11 این مدیر ساعت هی حرف زد. حرف کشید. البته من هم وایساده بودم بالای سرش که کار سایت شرکت رو انجام بده اگر نه دل خوشی از این مهندسهای کامپیوتر بی سواد ندارم.
بالاخره ساعت 11 امدم بیرون. خدا خدا می کردم که ماشینمو پنچر نکرده باشند که الحمداله به خیر گذشت.
برگشتم به سمت کارخونه. و روز از نو و ...
به آرزوهای قشنگتون برسین...
رویا
چه قدر زحمت کشیدی امروز. میگفتی میومدم کمک