ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
سلام به همه خوبان
امروز با اینکه حوصله کار رو نداشتم ولی از خواب بیدار شدم. امروز باید سری به دادگاه رودهن می زدم. اینهمه راه رو رفتم تا رودهن خراب شده اما خانم .... رئیس اجرای احکام مرخصی بود. پرونده رو بررسی کردم هنوز حکم مصادره اموال نیامده بود و به زحمت تلفن مستقیم رئیس را گرفتم که فردا تماس بگیرم ببینم برای ادامه چکار کنم. آقا!!!
اصلا تا زمانی که خودت دنبال پرونده ات نری جواب نمی دن. تازه من که عجله ندارم کار شرکته شد شد نشد نشد..
بعدش هم که برگشتم تهران مستقیم رفتم جهاد توسعه که طبق معمول آقایان سر کار نبودند و مردم را بویژه طلبکاران را سر کار گذاشته بودند. من نمی دونم اینها پولها را چکار می کنند که ملت صف بسته اند. البته این هم کار شرکت بود شد شد نشد نشد فدای سرم!!
موقع برگشتن از رودهن حسابی خوابم گرفته بود. حوصله نداشتم اما دیدم نه فشارم افتاده پایین و قصد انتقام دارد. به هر حال یه چیزی از تو کیفم پیدا کردم و حالم کمی جا اومد.
بعد از جهاد هم که به طرف محل کارم رفتم و گزارش بسیار بسیار مفصل رودهن و جهاد را تقدیم مدیریت کردم.
تازه با غر و لند هم که گواهی صحت امضاء دادخواست را به من ارائه دادند که فرا بروم برای پیگیری پرونده یه بنده خدا که می دونم آخرش هم شرکت مقصر شناخته می شود به دیوان عدالت اداری ببرم.
تا فردا
به آرزوهای قشنگتون برسین...
رویا