رویاهای من

با تو سخن می گویم...

رویاهای من

با تو سخن می گویم...

نشانی

 

 

نشانی از تو ندارم اما نشانی ام را برای تو می نویسم: درعصرهای انتظار،به حوالی بی کسی

 قدم بگذار! خیابان غربت را پیدا کن و وارد کوچه پس کوچه های تنهایی شو! کلبه ی غریبی ام را

پیدا کن، کناربیدمجنون خزان زده و کنارمرداب آرزوهای رنگی ام! درکلبه را باز کن و به سراغ بغض

خیس پنجره برو! حریر غمش را کنار بزن! مرا می یابی ...

 

رویا... 

نظرات 1 + ارسال نظر

سلام
شعرهایی که نوشتی خیلی قشنگن
ولی به وبلاگ ما هم سری بزن از شعرش خوشت میاد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد